چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳ - ساعت ۱۱:۴۱

شهادت امام باقر علیه السلام

گزیده سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج احمد پناهیان در هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام، شب شهادت امام باقر علیه السلام، 9 مهرماه 93، مقتل الشهداء فاطمیه (سلام الله علیها)

 

شهادت امام باقر علیه السلام
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج احمد پناهیان – هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام
چهارشنبه شب 93/07/09 – مقتل الشهداء فاطمیه سلام الله علیها

 

مأموریت امام باقر(علیه السلام)؛ همان مأموریت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»[1] . یکی از مأموریت های اساسی امام باقر(علیه السلام) همان مأموریتی است که پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود، قبل از پیغمبر اکرم هم خدا فرمود. پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به جابر فرمود که تو می بینی کسی را که هم نام و هم روی من است، «یَبْقُرُ عِلْمَ الدِّینِ بَقْرا»[2] ، علم دین را می شکافد شکافتنی. خدای متعال هم وقتی در معرفی امام باقر(علیه السلام) در آن حدیث قدسی بیانی دارند می فرمایند: «شِبْهُ جَدِّهِ الْمَحْمُودِ مُحَمَّدٌ الْبَاقِرُ عِلْمِی وَ الْمَعْدِنُ لِحِکْمَتِی‏»[3] شکافنده علم من شبیه جدّ محمودش پیغمبر اکرم است و شکافنده علم من، معدن حکمت الهی است. امام باقر(علیه السلام) را اینگونه معرفی می کند. در شهادت امام صادق(علیه السلام) راجع به فضیلت علم صحبت کردیم. امشب به توفیق الهی می خواهیم راجع به جهت این علم کمی تأمل کنیم، قرآن هم توجه می دهد به صاحبان اندیشه ـ اولی الالباب ـ آنهایی که اهل تدبیر هستند و زندگی عقلایی دارند و خرد ورز هستند. خدای متعال در قرآن دستور می دهد که به این نکته دقت و توجه کنند، «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»[4] ، آیا آن کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند مساوی هستند؟

 

عقل سلیم؛ لازمه درک عمیق معارف

چه کسانی متذکر این معنا می شوند؟ کسی که صاحب لُب و اندیشه و فکر و عقل سلیم است. یعنی خودِ خدا هم به این موضوع عنایت دارند، موضوعی نیست که ما بخواهیم به آن توجه کنیم، مگر ما چه کسی هستیم! ذهن ما همه اش اوهام است. گوینده اصلاً حق ندارد مستمع را درگیر به ذهن و ذهنیات خودش کند. پس این موضوعی است که باید راجع به آن فکر کرد. دردی است که در جامعه اسلامی از صدر اسلام تا امروز موجود بوده و هست. یک جاهایی التهاب پیدا کرده و کمی بهبود پیدا کرده و بعد دوباره این بیماری سر باز کرده است. مثل یک خوره ای به جان امت اسلامی افتاده است و ضربه های خودش را زده است. اصلاً بگذارید اینگونه تعبیر کنیم؛ جهادِ یدی یا شما بگویید جنگ سرد که امروز می گویند جهاد نظامی، مقدمه ای است برای اینکه امنیت ایجاد بشود. زمینه ای فراهم شود که این جهاد علمی و معرفتی ایجاد شود. آن مقدمه این است.
در کربلای ابا عبدلله الحسین(علیه السلام) همه چیز تمام بود اما بسترسازی کرد برای این حرکت عظیمِ معرفتی و علمی چرا که اگر این اتفاق نیفتد زمینه برای قیام امام بعد از امام باقر(علیه السلام) - یعنی امام صادق(علیه السلام)- و زمینه برای حکومت و نفوذ امر امام صادق(علیه السلام) فراهم نمی شد. همین یک جمله محصولِ کلی از روایات و مطلب است که دارم عرض می کنم.

جایگاه و اهمیت کسب معارف در اسلام

خیلی ها معارف و معالم دینی را تعمیقِ در علوم الهی را می گویند یک فضیلت است، خوب است که آدم یک علمی داشته باشد، بالاخره همین جوری نمی شود که زندگی کرد. بخشی از زندگی را به کسب علم بپردازیم. حتی خیلی از ما اهل لباس نگاه می کنیم و می گوییم خوب یک فضیلتی است، چون هم خودِ ما آگاهیمان نسبت به دین زیاد می شود و هم دست دیگران را می توانیم بگیریم و بخشی از احکام را یادشان بدهیم! نه، کنار فضیلت های دیگر آدم بیاید فضیلت علم را ببیند اینگونه نیست. «أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ»[5] ، اویی که خدای متعال این علم و معارف حقِّ را به او داده است«الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم»[6] شده است مراتب و درجات او با درجات اهل فضیلت های دیگر اصلاً قابل مقایسه نیست. دوستان به این خیلی دقت کنید، این از آن بحث هایی است که ما در دوران طلبگیمان، نه؛ در دوران زندگی معنوی و دینیمان، به این موضوع خیلی احتیاج داریم. باید برای آن وقت بگذاریم و هزینه کنیم. طرف می خواهد طلبه شود می گویند که خوب، نانِ او چه می شود؟! خوب کسی که طلبه می شود باید از نانش برای این کار خرج کند. حالا یک شهریه ای می گیرد. مال که چیزی نیست، باید جانش را بدهد برای کسب آن. این بستگی دارد به اینکه تو بفهمی جهت این علم چیست؟همه هم می گویند شاگرد مکتب امام صادق(علیه السلام). امام باقر(علیه السلام) معارف الهی را شکافت. این یعنی چه؟ ما نمی دانیم معارف دینی چیست؟ به اصطلاحِ امروزی، عمق راهبردی کسب معارف دینی و معالم دینی را نمی دانیم چیست! همین که یکسری احکام شرعی را ما یاد بگیریم و کمی مقابله کنیم با بعضی از تحریف های سطحی می گوییم کافی است. خصوصاً با این فضای سکولار پیدا کردنِ حوزه که در بعضی جاها واقعاً خطر جدی ای است و دارد جلوتر می رود و بدتر می شود که بهتر نمی شود. خیلی وحشتناک است.

 

مأموریت امام باقر؛ خارج ساختن حق از شکم باطل

مظلومیت امام باقر(علیه السلام) اینجا خیلی بیشتر می شود. امام باقر(علیه السلام) می فرماید:«إنَّ الحَقَّ استَصرَخَنی وَ قَد حَواهُ الباطِلُ فی جَوفِهِ»[7] این جمله خیلی جمله عجیب و درستی است. می فرماید حق، فریاد زد و مرا به یاری طلبید، درحالیکه حق در شکم و بطن باطل بود. حق را که می دانیم یعنی چه؟«جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ»[8] چه زمانی این ندا در آسمانها پخش شد؟ وقتی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به دنیا آمد. چه زمانی یکبار دیگر این آیه کریمه در آسمانها پخش خواهد شد؟ وقتی که امام زمان(عج الله) قیام کند. مفهوم حق معلوم است که چیست.«هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ»[9] پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شده است که حق را اقامه کند. وقتی شما از حق صحبت می کنید یعنی قاعده حاکمیت الهی. یعنی برنامه مدیریت ذات اقدس باری تعالی(جلّ و علی). امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «إنَّ الحَقَّ استَصرَخَنی»، حق فریاد زد و مرا به یاری طلبید. یعنی من باید امر ولایت را إقامه می کردم. من باید امر حق را اقامه می کردم، وقتی که در شکم باطل بود. مشخص است، مفهوم«در شکم باطل بود» یعنی چه؟ امام باقر(علیه السلام) در زمان حکومت 5 خلیفه اموی دارند زندگی کردند. اتفاقی که زمان امام باقر(علیه السلام) افتاده است خیلی اتفاق وحشتناکی است. آنقدر دین در اختیار حکّام باطل قرار گرفته بود که اصول و مبانی اساسی دین را اینها عوض کرده بودند. می گفتند که امیرالمؤمنین یزید بن معاویه است! از دل این فرضیه درآورده بودند.

 

آیا هر خلیفه ‏ای اولی الامر است؟

گفتند هر کسی که در کشور اسلامی حاکم شد «اولی الامر» است. زمان امام باقر(علیه السلام) مردم این را باور داشتند. تعجب نکنید، مردمِ ما هم باور داشتند. شما بعضی از همین کشورهای اسلامی را قبل از اینکه بیداری اسلامی اتفاق بیفتند ببینید؛ حکام خودشان را، هر چیزی که بودند می گفتند چون خلیفه مسلمین هستند تمام است و اولی الامر هستند و اینها را مقدس می شمردند! جمهوری اسلامی آمد این را برهم زد. خلیفه شیعه خودش را زمین زد. محمدرضا پهلوی چه کسی بود؟ شیعه بود، من هفت سالم بود یادم نمی رود، کلاس اول ابتدایی، کلاس را به تعطیلی کشاندیم و آمدیم کف خیابان برای شعار دادنِ مرگ بر شاه. همان موقع من از یک پیرزنی، یک پَس گردنی ای خوردم که نگو! گفت: ذلیل مُرده به شاه فحش می دی؟ شاه کمربسته امام رضا است! نگو عذاب خدا میاد! ببینید فرهنگ را چه کار کرده بودند؟ حالا در ایران همه جا این باور وجود نداشت ولی در خیلی از کشورهای عربی این باور وجود داشت. انقلاب مصر و تونس و... که شروع شد این باور از سکّه افتاد و گفتند بابا خلیفه چیست؟ این شخص دست نشاندة آمریکاست و باید او را برداریم و شخص دیگری را جایش بگذاریم تا احکام اسلام را جاری کند. زمان امام باقر(علیه السلام)، مبتلا به ملتی است که این ملت باور دارند «اولی الامر» هر کس دیگری می تواند باشد. فقط اینکه رئیس حکومت باشد کافی است. ببینید چقدر فرهنگ در این جامعه پایین است؟

 

اقامه امر حق و مبارزه با ظالم؛ جهت علم صحیح

امام باقر(علیه السلام) می فرماید:«إنَّ الحَقَّ استَصرَخَنی»[10] حق مرا به فریاد خواهی دعوت کرد. اول بحث گفتیم:«یَبْقُرُ عِلْمَ الدِّینِ بَقْرا»[11] ، خدای متعال هم فرمود:«الْبَاقِرُ عِلْمِی»[12]. شکافتن علم و مشخص کردن زوایای پنهان و پیچیده معارف الهی، رسالت امام باقر بود، برای چی؟ برای اینکه به فریاد حق برسد. «وَ قَد حَواهُ الباطِلُ فی جَوفِهِ»[13] ، باطل این حق را در شکم خودش گرفته بود؛ یعنی حق دست چه کسانی بود؟ دست اهل باطل، شهوت، شکم و طاغوت های هوسران، حق را تسخیر کرده بودند. من باید این حق را نجات می دادم، چگونه این حق را نجات بدهی؟ با شمشیر؟ نه، شمشیر یار می خواهد. وقتی امام حسین(علیه السلام) آمد به میدان و کشته شد، کسی یاریش نکرد. امام باقر(علیه السلام) باید کاری کند که دوباره کربلا تکرار نشود؛ چون اندازه امام حسین هم یار ندارد.

 

علم و بصیرت عمیق؛ لازمه تحقق ظهور

باید بیاید آن قدر معارف و معالم دینی را در این جامعه بالا ببرد، تا مردم از روی علم و بصیرت حاکمیتِ طاغوت را پس بزنند نه از روی نیاز. از روی نیاز رفتند سراغ امیرالمؤمنین(علیه السلام) و گفتند آقا اینها حق ما را نمی دهند و خودشان دارند چپاول می کنند؛ شما بلند شو بیا حقِ ما را بگیر. امیرالمؤمنین(علیه السلام) رفت حقشان را گرفت و بعد گفتند تو هم دیگر نباش و شمشیر زدند و او را هم کشتند! اگر از روی نیاز مردم بگویند یابن الحسن بیا به داد ما برس، در این صورت خدا نمی گذارد امام زمان(عج الله) بیاید. که دیگر چقدر نیاز؟! بیشتر از این می خواهد جنایت بشود؟! بیشتر از این مردم در گوشه و کنار دنیا داد و فریاد بزنند که امام زمان بیا؟! خوب چرا دعا مستجاب نمی شود؟ چون اگر قرار باشد از روی نیاز دعا مستجاب بشود برای بحث نجات حق و اقامه حق، همان بلایی که سر امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمد، سر امام زمان(عج الله) هم می آید. خدا نمی گذارد. بعد امام باقر(علیه السلام) می فرماید:«فَبَقَرتُ عَن خاصِرَتِهِ وَ اطَّلَعتُ الحَقَّ عَن حُجُبِهِ»[14] . من آمدم با این شکافتن علوم و معارفِ دینی، شکم باطل را دریدم و حق را نجات دادم. کاری کردم که حق وقتی در حجاب، در بطن سیاه حاکم طاغوت بود، درخشندگی ای نداشت، من آن را بیرون آوردم و به وسیله تعمیق معالم و معارف دینی بین مردم، به وسیلة انتشار و گسترش معالم دینی، آمدم حق را از شکم باطل بیرون کشیدم.«حَتَّى ظَهَرَ وَ انتَشَرَ، بَعدَ ما خَفیَ وَ استَتَرَ»[15]. بنی امیه شکست خورد. اعتبار بنی امیه رسید به صفر. امام صادق(علیه السلام) اعتبار پیدا کرد. - حالا اینکه چرا بعد از او دوباره نیامدند پای رکاب امام صادق(علیه السلام) مشکلات دیگری بود- تا قبل از این اصلاً قائل به حق نبودند چون حق، اصلاً معلوم نبود، حق در بطن امراء و خلفای آل امیه مدفون بود. امام صادق(علیه السلام) چرا دعوت به قیام کرد؟ چون مقدماتش را امام باقر(علیه السلام) فراهم کرده بود. چرا اجابت نکردند؟ خوب مشکلات دیگری داشتند ولی حق را دیگر شناختند و حق دیگر پرتو افشانی کرد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در بیانی می فرماید:«الْعِلْمُ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ»[16] طرف می گوید طلبه بشود و برود مثلاً فلان درس را بخواند! طلبه چیست جانم؟ بله یک عده ای باید متخصص فن بشوند ولی کافی نیست در اینکه معالم و معارف دینی را همه باید بدانند، همه.

 

ضعف معارف؛ بستر ایجاد فتنه در جامعه اسلامی

چون اگر معالم دینی دانسته نشود، یاوه بافته می شود و جامعه دچار فتنه می شود.«أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَع»[17] ، حکم صادر می شود. مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) می فرماید: آقا ما نباید برویم جلب توافق اروپا و غرب و آمریکا را در موضوع هسته ای کنیم. بر اساس قواعد علمی و احکام الهی نباید برویم. ما حزب الهی ها می رویم به آقا می گوییم که، نه آقا ما باید این کار را بکنیم شما اجازه بدهید، بالاجبار ایشان می گویند باشه من مخالفت نمی کنم. در تمام این سالها من گشتم. آقا یکجا نفرموده است که من با مذاکرات هسته ای موافق هستم و بروید انجام دهید، بلکه فرمودند: من مخالفتی ندارم، بروید انجام بدهید و تجربه کنید. و دیدیدم که کامرون - یک ساعت بعد از دیدار با رئیس جمهور ما- چه لجن پراکنی ای کرد در صحن علنی سازمان ملل! حالا آقای رئیس جمهور هر چه عصبانی بشود و فریاد بزند، جبران لبخندهای مذاکره رئیس جمهور با کامرون نمی شود. شما دست دوستی دراز می کنی پیش کسی که آقا قبلاً فرموده است که دست اینها چُدنی است! حالا اگر موضع گیری های آقای رئیس جمهور در صحن علنی سازمان ملل موضع درست و حقی بود منتها او بهره برداری اش را کرد.

 

خدا کند که این شایعه دروغ باشد

البته خدا کند این شایعه ای که الان است دروغ باشد. وای به حال سیاسیون اگر این شایعه درست باشد. فعلاً خبرش دارد می آید و می رود و ما می گوییم که انشالله بُز است. خبر این است که این اقبال نشان دادن به غرب برای این است که مثلاً انتخابات آینده، مثلاً در انتخابات مجلس... نه، ما حتی فکرش را هم نمی کنیم. وای به حال سیاسیون اگر برای این انگیزه این کار را کرده باشند. این دیگر بی تقوایی محض سیاسی است. به این می گویند خیانت! شما منافع عالیه حاکمیت ابر قدرتِ اسلام را فدای متامع پست حقیرِ جریان سیاسی کنی! به این می گویند رذالت سیاسی. ما امیدواریم که این شایعات دروغ باشد. اصلاً به آن فکر هم نمی کنیم و خدا شاهد است می گویم که دروغ است، کاملاً خوش بینانه داریم بحث می کنیم.
اگر معالم دینی شکافته نشود، اگر معارف حقِّه شکافته نشود، یک قواعدی در می آید و بعد شما می دانید نزدیکِ 300 هزار شهید دادید تا حقّانیت حاکمیتِ اسلام را به عالم ثابت کنید. حالا رسیده است به اینجا. مردم اقبال پیدا کردند. خیلی جلو آمدیم. آن وقت اگر بگوییم ما که حق هستیم حاضر هستیم با باطل کنار بیاییم، خودِ این حق نیست و خود این جهالتِ کور است. امام باقر(علیه السلام) کشته شد تا معالم دین آشکار شود. یعنی قواعد الهی گفتمان بشود و براساس آن، همه فکر کنند و عمل کنند. حالا این یک تکة کوچک از سیاست خارجه است. در سیاست داخلی و اقتصاد و فرهنگ و علم و... هم همین جور.

 

کسب علم؛ زمینه هدایت به حق

«الْعِلْمُ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ»[18] ، شما حتماً باید مسلّح به سلاح علم باشید تا به حق هدایت شوید والا به حق هدایت نمی شوید. این جمله امام باقر(علیه السلام) است که فرمود:«مَنْ لَمْ یَعْرِفْ سُوءَ مَا أُوتِیَ إِلَیْنَا مِنْ ظُلْمِنَا وَ ذَهَابِ حَقِّنَا وَ مَا نُکِبْنَا بِهِ فَهُوَ شَرِیکُ مَنْ أَبَى إِلَیْنَا فِیمَا وَلَّیْنَاهُ»[19] اگر کسی نفهمند که چگونه حقّ مرا گرفتند و چگونه به من ظلم کردند با کسی که این ظلم را به من کرده است شریک است. شب شهادت امام باقر(علیه السلام) است ما داریم به علت اصلی که موجب شهادت امام باقر(علیه السلام) شد، می پردازیم. امام علی(علیه السلام) می فرماید:«فَرَضَ عَلَى الْأُمَّةِ طَاعَةَ وُلَاةِ أَمْرِهِ الْقُوَّامِ لِدِینِهِ کَمَا فَرَضَ عَلَیْهِمْ طَاعَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص»[20] . خدا واجب کرد اطاعت پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه هدی(علیهم السلام) را همانطور که اطاعت پیغمبر را واجب کرد، اطاعتِ ولاه امر را واجب کرد. « ثم قَالَ« أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[21] ثُمَّ بَیَّنَ مَحَلَّ وُلَاةِ أَمْرِهِ» ـ حرف اینجاست ـ می فرماید:«ثُمَّ بَیَّنَ مَحَلَّ وُلَاةِ أَمْرِهِ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ بِتَأْوِیلِ کِتَابِهِ»[22]

 

تنها اهل علم، شایستگی رهبری دارند

خدا اولی الامر را از چه کسانی انتخاب کرد؟ از هر کسی که یک تدبیر و سیاست و عده ای داشته باشد یا یک کار تشکیلاتی بلد باشد، یک سابقه، لاحقه ای داشته باشد، یک قدرتی داشته باشد؟! الآن چیزی که در دنیا حاکم است این است می گوید هر کسی قدرتش بیشتر باشد حق دارد که حکومت کند. مثلاً قدرت مالی و نظامی من بیشتر است حق دارم حکومت کنم! اصلاً هیچ کسی نمی گوید آقای آمریکا تو چه کار داری به عراق؟ تو چه کار داری به سوریه؟ اصلاً ایران به تو چه ربطی دارد؟ حضرت زهرا(سلام الله علیها) آن روز در مدینه همین حرف را زد فرمود: اصلاً شما به آل پیغمبر چه کار دارید. خدای متعال مشخص کرد:«ثُمَّ بَیَّنَ مَحَلَّ وُلَاةِ أَمْرِهِ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ بِتَأْوِیلِ کِتَابِهِ» آنهایی که عالم به تأویل کتاب و قانون خدا و علم الهی هستند را انتخاب کرد برای ولیّ امری.

 

خطر حوزه سکولار در آینده

ببینید، امیرالمؤمنین(علیه السلام) یک جمله می فرماید، یک استناد به آیه قرآن می کند. دست تو باید پُر باشد از آیات قرآن. رفقا جنگ فردا این است. در همین حوزه علمیه آیات قرآن را می خوانند و می گویند ولایت فقیه مرتد. فردا این کار را خواهند کرد. با دین، کمر دین را خواهند شکست. من دارم این را در حوزه می بینم. والله العظیم قسم. طلبه هایی دارند بار می آیند که اصلاً حق را یک جور دیگری ببینند نه اینجوری که امام باقر(علیه السلام) بفرماید، که علم را بیاید سلاح کند برای شکافتنِ شکم باطل و حاکم کردنِ امام حق. اصلاً علم را سلاح می کنند، لجام می کنند برای بستن دهان کسی که بخواهد اعتراض به حکومت باطل کند! همین علم را. الان دارند این کار را می کنند. الآن با قال الصادق و قال الباقر و قال الله می خواهند یک کاری کنند که حوزه علمیه بگوید سیاست به من چه ربطی دارد؟ فعلاً رهبری است که می آید در حوزه و داد می زند. ولی این جریان تا چه زمانی ادامه پیدا می کند؟

 

تنها راسخون در علم؛ شایستگی هدایت مردم را دارند

«ثُمَّ بَیَّنَ مَحَلَّ وُلَاةِ أَمْرِهِ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ بِتَأْوِیلِ کِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‏ أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ»[23] خدا می فرماید: مراجعه کنید به پیغمبرتان. چرا مراجعه کنیم به پیغمبر؟ می فرماید: چون آن پیغمبر شما علم دارد به حقیقتِ این فریضه الهی. علم دارد به قواعد قرآن. یعنی شما به وسیله یک جامعة فرهیخته و عالم می توانی جایگاه امام را در جامعه تثبیت کنی. جامعه را اگر از علم تهی کنی یا علم باشد اما جهت علم را منحرف کنی تو می توانی پایه های امامت را زائل کنی. همین کاری که در صدر اسلام کردند، الآن هم می توانند بکنند. حوزه علمیه حکومت تشکیل داد و همین حوزه علمیه می تواند حکومت را نابود کند و این کار خواهد کرد، یعنی به این جهت پیش خواهد رفت. البته موفق نخواهد شد ولی جریاناتی در حوزه علمیه این کار را خواهند کرد. درستش هم این است یعنی اگر دشمن بخواهد دشمنی کند، فقط از این راه می تواند. تو می گویی آیه قرآن، الآن داعش آیه قرآنِ تو را می خواند و گردن شیعه می زند و بعد داخل روستایی می شود و آن روستا برایش قربانی می کُشد. تو را خدا دوستان جوان و اهل بیتی، عمیق معارف اسلامی را کسب کنید، طلبه‏ای یا نه، به من ربطی ندارد. هر که هستی و هر چه هستی معالم و معارف دینی را باید عمیق یاد بگیری. حوزه به دست تو ابزار می دهد، این تو هستی که به وسیله این ابزار بروی به عمق معارف دینی برسی. امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: می دانید چرا خدا گراهای پیغمبر را می دهد؟ به جهت اینکه خود قرآن هم می فرماید:«لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ»[24] ، به خاطر قدرت و علم و توانمندی او در این حوزه. «وَ عَجْزَ کُلِّ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ عَنْ مَعْرِفَةِ تَأْوِیلِ کِتَابِهِ غَیْرِهِمْ»[25] ، همه مردم عاجز هستند از اینکه بفهمند این آیه قرآن، این حکم الهی منظور خدا چه بوده است. ولیجه چگونه درست می شود؟ اینگونه درست می شود. چگونه مردم سراغ ولیجه می روند؟ سطح جامعه وقتی پایین بیاید- شما بگو بصیرت و علم- وقتی معارف دینی تعمیق نداشته باشد می روند سراغ یک کسی، جای امام. ولیجه اینگونه درست می شود. امام باقر(علیه السلام) این کار را کرد. امام باقر(علیه السلام) کاری کرد که بدون هیچ دعوا و خونریزی و شمشیری بنی امیه از سکه بیفتند، معارف دین را شکافت و وقتی معارف دین شکافته شد، حق خودش را نشان داد. وقتی حق خودش را نشان بدهد«جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ»[26] ، دیگر مردم می گویند عبدالملک مروان دیگر چه کسی است، هشام دیگر کیست؟! در حوزه علمیه چرا کعبه درست نمی کنند تا دورش طواف کنند ولی در کرج این کار را می کنند؟! وقتی معارف دینی پایین بیاید، راحت برای تو دین درست می کند، امام زمان هم درست می کنند. الآن سؤال کنید از دادگاه ویژه روحانیت و ... ببینید که چقدر تاحالا از این امام زمانها ظهور کرده است و باز هم ظهور خواهد کرد! می فرماید: «عَجْزَ کُلِّ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ عَنْ مَعْرِفَةِ تَأْوِیلِ کِتَابِهِ غَیْرِهِمْ لِأَنَّهُمْ هُمُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ». چرا باید به ولایت رجوع کنی؟ آقا خدا تعیین کرده است آل پیغمبر را، صبر کن ببینم! آل پیغمبر الآن نیستند. امام زمان(عج الله) الآن در پرده غیبت است تو به چه کسی می خواهی رجوع کنی؟! طبق این کلام علی بن ابیطالب(علیهما السلام) و بر اساس آن منش امام باقر(علیه السلام) باید به کسی مراجعه کنی که«الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» باشد، تا بتواند جامعه را هدایت کند. چون باید مسلط به تأویل قرآن باشد. چرا؟ چون حکم خدا در این قرآن است. خوب چگونه جرأت کردند دوم خرداد گفتند که اصلاً امیرالمؤمنین نیامده بود حکومت کند که! شما الآن می گویید ولیّ فقیه باید حکومت کند؟! آیت الله مصباح مجبور شد برود در خطبه های نماز جمعه و مدتها بحث ولایت فقیه را برای مردم طرح کند و بگوید که حرف اینها را قبول نکنید. آخوند بود که مقاله می داد و سخنرانی می کرد در قم و تهران و هنوز هم هستند. چقدر سعی دارند تا خاتمی را دوباره برگردانند به صحنه سیاسی! خودش و یارانش چه می گفتند؟ می گفتند مدیر جامعه باید مسلمان باشد اما اینکه دین حکومت کند، دین که قدرت حکومت ندارد! مدیر باید مسلمان باشد و همین کافی است. رفتند سراغ قانون، یعنی اینها حرفهای خیلی قدیمی نیست.

 

تحکیم پایه های حاکمیت حق؛ بواسطه شکافتن شدن علم

«أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُول»[27] چرا؟ چون «الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ الْمَأْمُونُونَ عَلَى تَأْوِیلِ التَّنْزِیلِ» ، اینها امانت دار هستند و براساس میل خودشان تأویل و تفسیر نمی کنند قرآن را، اینها لُبِ حکم خدا را می گویند. «وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ»[28] . خدا می فرماید هیچ کسی نمی داند تأویل قرآن را، قواعد الهی را تو نمی توانی از قرآن استخراج کنی الا خودِ خدا و راسخون فی العلم. دوباره آیه می خواند:«بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ‏ أُوتُوا الْعِلْمَ‏»[29] ، آیات بیّنات در سینه کسانی است که به آنها علم عطا شده است. وقتی می گویی باقر العلوم علم را شکافت یعنی چه کرد؟ یعنی پایه های حاکمیت امام حق را استوار کرد. علمی که امام باقر(علیه السلام) شکافت، جهت دار بود. تو نمی توانی علم را از سیاست جدا کنی. اصلاً آن چیزی که به سیاست ارتباط ندارد، علم نیست. دارند این کار را در حوزه می کنند. می گویند آقا این مطلب سیاسی است، از بحث علمی جدا کن. فرقی نمی کند در دانشگاه هم همین است. چقدر آقا مراقبت کردند و فرمودند مواظب باشید اینکه می گویند دانشگاه ها نباید سیاسی شود، توطئه دشمن است، هواستان باشد. صنعت در خدمت حاکمیت، تولید در خدمت حاکمیت یعنی در خدمت حکومت. در هر حوزه، آقا ورود کرد و اتصالش را با حکومت برقرار کرد، در هر حوزه ای، حتی حوزه علمیه قم. «وَ قَالَ سُبْحَانَهُ«بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ‏ أُوتُوا الْعِلْمَ‏»[30] وَ طَلَبُ الْعِلْمِ أَفْضَلُ مِنَ الْعِبَادَةِ ». طلب علم افضل از عبادت است «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»[31] . عبادت می خواهد به کجا برسد؟ بابا فقط عالم است که از خدا خواهد ترسید.

 

تغییر دادن مفهوم روایات؛ بواسطه تجزیه و تقطیع

چقدر بد است. گاهی اوقات این کلمات اهل بیت(علیهم السلام) را برمی داریم تکه تکه می کنیم که اصلاً حقّش اداء نمی شود. حالا اگر همین جوری یک نفر از راه رسیده بود و می گفت من یک جایی دیدم کلمه قصاری از امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود که فرموده است:«طَلَبُ الْعِلْمِ أَفْضَلُ مِنَ الْعِبَادَةِ»، هر کسی می تواند از این استفاده کند، درست است؟ ولی اگر این «طَلَبُ الْعِلْمِ أَفْضَلُ مِنَ الْعِبَادَةِ»، را با آیات قبل و بعد، هیچ کسی نمی تواند از این استفاده کند. فقط کسانی می توانند از این استفاده کنند که قائل به حاکمیتِ سیاسیِ علم باشند. به اینکه علم هدایت می کند به حکومتِ حقّه. آدم اینگونه می تواند از این علم استفاده کند. تجزیه کردن اجزای کلمات ائمه معصومین(علیهم السلام) را می شود راحت بر علیه خودشان استفاده کرد. می گوید آقا علی بن ابیطالب (علیهما السلام) گفته است«طَلَبُ الْعِلْمِ أَفْضَلُ مِنَ الْعِبَادَةِ» می تواند این را بخواند و بزند سر در مدرسه علمیه اش و یک استاد وهابی بگذارد درس بدهد. آیا نمی تواند؟! می گوید آقا اینها روایت امیرالمؤمنین می خوانند! بله می رود یک تکه اش را می کَند و می آورد بیرون، قبل و بعدش را نمی گوید.

 

صدق حقیقی در بستر جهاد محقق می‏شود

«طَلَبُ الْعِلْمِ أَفْضَلُ مِنَ الْعِبَادَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»[32] . دوباره یک آیه دیگر «الَّذِینَ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ»[33] این آیه راجع به آن مأموران الهی در روز قیامت است. امیرالمؤمنین(علیهم السلام) اینها را استفاده می کند برای ائمه هدی(علیهم السلام). «لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ»[34] ، اولی الامر معصیت خدا را هیچ وقت نمی کنند. فقط فعلی را انجام می دهند که از طرف خدا به آنها امر شده است. بعد آقا می فرماید:«وَ بِالْعِلْمِ اسْتَحَقُّوا عِنْدَ اللَّهِ اسْمَ الصِّدْقِ». اصلاً به‏واسطه علم است که امامِ جامعه مستحق این می شود که به او بگویند صادق. صدق با علم تحقق پیدا می کند، آقا شما می گفتید صدق یعنی همان مبارزه پای رکاب ولیِّ حق. آیا منافاتی ندارد با اینکه آنجا امام صادق(علیه السلام) این آیه را در مبارزه استفاده کرد و اینجا امیرالمؤمنین(علیه السلام) در علم؟ نه این بطن و باطن مطلب است. آن مجاهدِ فی سبیل الله، امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود شیعه مستبصر. آن کسی که مجاهد است، صادق است. چرا حالا مجاهد است؟ چرا صدق دارد؟ چون علم و بصیرت دارد. «بِالْعِلْمِ اسْتَحَقُّوا عِنْدَ اللَّهِ اسْمَ الصِّدْقِ وَ سَمَّاهُمْ بِهِ صَادِقِینَ وَ فَرَضَ طَاعَتَهُمْ عَلَى جَمِیعِ الْعِبَادِ بِقَوْلِهِ«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»[35] »[36] .

 

ضعف علمی جامعه؛ زمینه ساز شهادت امام حسین(علیه السلام)

حالا فهمیدی امام باقر(علیه السلام) چه کرد. امام باقر(علیه السلام) بستر مبارزه امام صادق را فراهم کرد. اگر این علم کشف نمی شد، در زمان امام صادق(علیه السلام) صدقی وجود نمی داشت. اگر امام صادق(علیه السلام) متوقع صدق بود و گفت با من همراه باشید، چون من مبارزه می کنم، چون بسترش توسط امام باقر(علیه السلام) به وسیله شکافتن علوم فراهم شده بود. یعنی امام صادق(علیه السلام) همین جوری بلند نشد دعوت کند به قیام. رفقایی که طلبه هستید و دوستانی که طلبه نیستید؛ معارف و معالم الهی را باید کسب کرد اگر می خواهی کاری کنی، اگر می خواهی جزو صادقین باشی. چون امام حق بر اساس علم مدیریت می کند. تو باید علم داشته باشی تا بفهمی این امام حق است یا نه، تو باید علم داشته باشی و بفهمی. اصلاً فرض محال می گیریم و زبانم لال و انشالله هیچ وقتی هیچ کسی چنین روزی را نبیند، مثلاً اگر فرض محال بعد از این دوره ای که الان سپری شد مثلاً یک فتنه ای به پا شود - این محال نیست ها، مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) فرمود من هر وقت به این نقطه فکر می کنم پشتم می لرزد که حسین(علیه السلام) به مسلخ برود، پس یعنی زمانِ ما هم می شود که حسین(علیه السلام) به مسلخ برود. این را به شما بگویم و همچین خیالتان راحت نباشد، این را آقا فرمود که زمان ما هم می شود تا حسین(علیه السلام) به مسلخ برود- خوب حالا اگر حسین(علیه السلام) به مسلخ رفت و کار افتاد که از اول شروع کنیم، خوب شما باید زندگی کنید در این جامعه. می خواهید صبر کنید دوباره حجّاج بن یوسف سقفی بیاید حکومت کند؟ اینکه نمی شود. پدرها و ماردها، جوانهایی که فردا پدر و مادر می شوید معارف اسلامیتان را ببرید بالا. تورو به خدا وقتتان را حرام نکنید، تلف نکنید، معارف اسلامیتان را بالا ببرید چون اگر معارف اسلامی بالا باشد هیچ کسی جز ولیّ فقیهِ حق، نمی تواند حکومت کند، تو نخواهی گذاشت. معارف خودتتان را ببرید بالا آن هم جهت دار. پای درس هر استادی ننشین، علی(علیه السلام) فرمود آب را باید از سرچشمه بگیری، بگرد استاد حق پیدا کن.

 

یاران واقعی امام زمان(علیه السلام)؛ مسلح به معارف اسلامی هستند

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»[37] فَجَعَلَهُمْ أَوْلِیَاءَهُ وَ جَعَلَ وَلَایَتَهُمْ وَلَایَتَهُ وَ حِزْبَهُمْ حِزْبَهُ فَقَالَ «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»[38] وَ قَالَ« إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا* الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»[39] . می دانید امیرالمؤمنین(علیه السلام) چه کار کرد؟ این آیات در مورد شماست، آیات آخر سوره مائده را فرمود. همان آیاتی است که راجع به ایرانیان است. می فرماید به این خاطر است که خدای متعال می فرماید اولیاء شما اهل بیت(علیهم السلام) است. حزب الله حزبِ غالبِ اینهاست، یعنی چه؟ این قاعده ای که امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود برای امروز است. کسانی که قیام امام زمان(عج الله) را دامن می زنند و بعد امام زمان(عج الله) را پیروز می کنند؛ «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» تفسیر این آیه را فرمودند زمان امام زمان(عج الله) است، امام صادق(علیه السلام) فرمود. کسانی که این کار را می کنند پس باید مسلح به علم و معارف اسلامی شوند تا بتوانند تشخیص بدهند. این برای دوران غیبت است:«وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» امام صادق(علیه السلام) فرمود برای دوران غیبت است. تو اگر مسلح به معارف اسلامی شدی، می توانی تشخیص بدهی امام حق را و حق را پیش ببری، اگر مسلح نشوی نمی توانی. امام باقر(علیه السلام) برای این علم را شکافت، خوب حالا هشام باید بگذارد امام باقر زنده بماند؟! چون امام جهت دار سفره علم را پهن کرده است.

 

وقتی معارف در جامعه رشد کند؛ مردم زیر بار طاغوت نخواهند رفت

تاریخ را مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) خیلی خوب مسلط هستند در نوشته های ایشان می دیدم.ایشان تعبیر می کند که زمانه امام باقر(علیه السلام) چنین زمانه ای بود. تحریف ها آنقدر بالا رفته بود که مردم اولی الامر را دیگران می دانستند. همین خلفا را اولی الامر می دانستند و اطاعت می کردند. حضرت آمد این علوم را شکافت و با شکافتن این علوم جلوی این انحراف علمی و معنوی گرفته شد، بعد از اینکه جلوی این انحراف علمی و معنوی گرفته شد دیگر حاکم طاغوت هیچ کاری نمی تواند انجام بدهد. همان زمان امام باقر(علیه السلام) خیلی از اهل علم بودند که همه حکومتی شده بودند و جیره خوار بنی مروان شده بودند، احکام اسلام را به ذائقه حکّام طاغوت تعبیر می کردند، نه به حکم الهی و قرآن. همان هایی که می آمدند با امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) بحث می کردند از طرف حکومت مأمور بودند تا این آقا را از میدان به در بکنند. دشمن می فهمد، برای ما امیرالمؤمنین(علیه السلام) کلاس گذاشته است و ما الآن داریم می فهمیم که علم، تیغِ دست امامِ حق است و منی که به علم دین مسلح نباشم، اصلاً سلاحی برای مبارزه ندارم. الآن تازه می توانیم بفهمیم امام باقر(علیه السلام) چه کار کرده است ولی آن موقع دشمنِ امام خوب فهمید و گفت این باقر العلوم نباید برسد مدینه. خوب فهمید، فکر خوبی است، شمشیر هم نزد تا امام را بکشد؛ چون می داند اگر امام را بکشد مردم می گویند چرا کشتی؟ چرا مردم می گویند؟ چون باقر العلوم معارف دینی را پخش کرده است و حالا خودش مرجع مردم شده است. مردم می آیند پوست هشام را می کَنند و می گویند چه کردی؟ خوب فکری کرد و گفت این تو راه که می رود به مدینه برسد پیک زودتر برود و خبر بدهد که هیچ کس نه آبی به اینها بدهد و نه غذایی تا از گرسنگی بمیرند و گناهش را هم بیندازند گردن مردم. اسلافشان هم همین کار را کردند و گناه را گردن مردم انداختند، گفتند مردم این کار را کردند به ما ربطی ندارد. بیچاره مردم! شما نباید بگذارید حکّام و سیاستمداران از مردم استفاده کنند. شما نباید بگذارید مردم آلت دست لیدرهای سیاسیِ جبهه کفر بشوند. به داد مردم برسید. نگو من بحث نمی کنم چون اگر بحث کنیم تلخ می شویم و رابطه مان خراب می شود. نه عزیزم بحث کن تو از امامت عزیزتر هستی؟! چه کسی گفته است که همیشه باید ما را حلوا حلوا کنند؟ بگذار یکجا هم به ما ناسزا بگویند و یک جا هم از فامیل بیرون کنند و بگویند برو دیگر اینجا نیا. بگذار وقتی جایی رفتی بگویند که اوه! دوباره او آمد و الآن برای ما آیه و روایت می خواند و انقلاب و امام را به هم می بندد. بگذار این را بگویند، می گفتند وای علی دوباره می خواهی حرف بزنی! یک وقت فکر نکنیم اقبال مردمی نشان دهنده درستیِ کارمان است و یک جایی هم که اقبال نشد؛ یعنی ما بد کار کردیم. هواسمان جمع باشد. ما هم یک کاری بکنیم، ما سینه زنهای امام باقر (علیه السلام) هستیم. ما فقط برای امام حسین(علیه السلام) سینه نمی زنیم، ما برای امام باق(علیه السلام) هم سینه می زنیم، خوب فرق دارد. بابا سنگ و دیوار و جانداران و همه حتی شامیان برای امام حسین(علیه السلام) سینه زدند اما برای امام باقر(علیه السلام) کسی گریه نکرد و خودِ حضرت پول داد و گفت صادقم 10 سال در منی، سر راه حاجی ها بنشین و روزه مرا بخوان[40] . بگو بیا روضه باقر العلوم را بخوانند، برای امام حسین(علیه السلام) همه ناله می کنند ولی برای باقر العلوم کسی ناله نمی کند.

[1] . التوبة : 119  

[2] . الارشاد، ج2، ص 59

[3] . الکافی، ج1، ص528

[4] . الزمر : 9

[5] . المجادلة : 11  

[6] . آل‏عمران : 7  

[7] . همان

[8] . الإسراء : 81  

[9] . التوبة : 33  

[10] . احقاق الحق، ج12، ص194

[11] . ارشاد، ج2، ص 59

[12] . کافی، ج1، ص528

[13] . همان

[14] . همان

[15] . همان

[16] . غرر، ص 85

[17] . نهج البلاغه، خطبه 50

[18] . غرر، ص 85  

[19] . ثواب الاعمال ، ص 208

[20] . بحار الأنوار، ج‏66، ص: 79

[21] . النساء: 59

[22] . بحار الأنوار، ج‏66، ص: 79

[23] . النساء: 83

[24] . النساء: 83

[25] . بحار الأنوار، ج‏66، ص: 79

[26] . الإسراء : 81 

[27] . النساء : 59

[28] . آل عمران: 7

[29] . العنکبوت: 49

[30] . همان

[31] . فاطر: 28

[32] . همان

[33] . التحریم: 6

[34] . همان

[35] . برائت: 119.

[36] . بحار الأنوار، ج‏66، ص: 79

[37] . برائت: 119

[38] . المائدة: 55

[39] . المائدة: 56

[40]. «وَ أَوْصَى أَبُو جَعْفَرٍ ع أَنْ یُنْدَبَ فِی الْمَوَاسِمِ عَشْرَ سِنِینَ» (من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 182).

 

نام

پست الکترونیک

* کد امنیتی

تصویر کد امنیتی

* نظر

تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع
با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین
حاج احمد پـنــاهـیــان
زمان:
جمعه ۳۱ فروردین ماه از ساعت ۲۰
(قرائت قرآن، احکام، سخنرانی، عزاداری)
مکان:
مقتل الشهداء‌ فاطمیه
کلیه حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام محفوظ است