شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ - ساعت ۱۷:۵۱

رمز استقامت چهل ساله انقلاب

گزارش کامل روز سوم محرم ۹۹: مردم ما در فتنه های گوناگون، به حرف امام جامعه رجوع کردند و فتنه ها به خیر گذشت. صدراسلام اینگونه نبود. مردم در اختلافات به پیغمبر صلی الله علیه وآله رجوع نمیکردند، و یا به حرف ایشان عمل نمی کردند. علت این انزجار، دنیاپرستی مردم بود. رمز استقامت انقلاب اسلامی این است که خداوند اجازه نداده قلوب مردم ما قساوت پیدا کند تا نسبت به حق منزجر باشند.

سومین روز مراسم عزداری دهه اول محرم ۹۹ هیئت محبین اهلبیت(ع) قم یکشنبه ۲ شهریور ۹۹ در مسجد مقدس جمکران برگزار شد. گزارش کامل بیانات حجت الاسلام احمد پناهیان به شرح ذیل می باشد.

 

اگر حق ولیّ بدرستی شناخته شده بود...

بحث محوری محرم امسال ما به توفیق الهی کنکاشی در حقوق امام بویژه حقوق سیدالشهداء علیه السلام است. از بیانات خود سیدالشهداء علیه السلام در این زمینه بهره‌مند شدیم، از برخی از آیات متنعم بشویم. چرا این بحث را انتخاب کردیم؟ به جهت اینکه حرکت خود حضرت سیدالشهداء علیه السلام برای احقاقِ همین حق بود. مواردی را تصریح دارند خود اباعبدالله الحسین علیه السلام . نمی‌شود از واقعه کربلا به راحتی گذشت، واقعه‌ای که تمام تاریخ حیات بشریت را از ابتدا تا انتها تحت تأثیر خود قرار داده است. از همان بدو خلقت آدم و حوا تا قیام قیامت و حتی در قیامت. داستان کربلا و عاشورا در این دنیا پرونده‌اش بسته نمی‌شود، تازه آن دنیا نوبت خدای متعال است. تازه نوبت انتقام‌گیری خود خدای متعال است «أَنَا الثَّائِرُ لِأَوْلِيَائِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»[1]، من خون خواه اولیاء خودم هستم، طالب خون اولیاء خودم هستم هم در دنیا و هم در آخرت. آقا ما هر عاشورا، هر محرم و صفر باید به این موضوع به عنوان اصل محوری بپردازیم؟ چرا که نه، اگر این حق بدرستی شناخته شده بود، اگر این قدر یعنی قدر امامت و ولیّ حق بدرستی شناخته شده بود چرا باید تا امروز انتقام گرفتن از دشمنان سیدالشهداء علیه السلام و اهل بیت:و قرآن یعنی اهل نفاق اینقدر به تأخیر بیفتد؟ تا کی باید راجع به این امر صحبت کرد؟ حداقل این است تا وقتی که این خون در جوشش است.

نمی‌توانید شما به موضوعات فرعی داستان کربلا با نگاه موضوع محوری و اولویت اول و اصلی نگاه کنید. این وسط نادیده گرفتن حرکت سیدالشهداء علیه السلام ، جهاد سیدالشهداء علیه السلام و یارانشان و شهادت این بزرگواران است، قتل این عزیزان است «مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا»[2]. نگاه خدا اینجوری است، این سلیقه ما نیست، سلیقه برای انتخاب موضوع یک بحث نیست، نگاه خدای متعال این است. اگر کسی مظلوم کشته شد بر صاحبان دمش یک تکلیف و وظیفه است که مطالبه کنند خونش را. بعد شما خواستید مطالبه کنید خون سیدالشهداء علیه السلام را باید ببینی برای چی خون سیدالشهداء علیه السلام روی زمین ریخته شده. این نکته‌ها را یک مقداری اشاراتی بود تا آنجا که خود سیدالشهداء علیه السلام روز گذشته به این روایت شریف رسیدیم که موت، مرگ در راه رسیدن به عزت برآمده از حاکمیت امامِ عدل، امامِ حق برای من گواراست، «ما اهوَن المَوت عَلَی سَبیل نِیلِ العِزّ»[3].

 

مکارم اخلاق یعنی چه؟

قبلاً هم امیرالمؤمنین علیه السلام همین تعبیر را داشتند. خب بالأخره اگر قرار است ماها متخلّق باشیم به خلقیات ائمه:که دستور هم همین را داریم. اصلاً فرمود «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»[4]، مکارم اخلاق یعنی چی؟ یعنی در معاشرت مثلاً من ملاحظات خاص داشته باشم؟ یک آدابی را رعایت کنم؟ مکارم اخلاق. اگر این روایت صحیح باشد که بسیاری از بزرگان استفاده کردند از این روایت شریف، این نگاه نگاه عمیقی است. وقتی شما در جبهه و میدان نبرد وارد شوی. جبهه است، دفاع مقدس خاطرتان هست، جبهه است  ولی عجیب است آنجا که باید حرف از جان دادن و ایثار جان باشد، سختی و زجر کشیدن در عرصه مبارزه و این فضا باشد یکدفعه می‌بینی این دانشگاه عجیب و غریب، یک عرضه عجیب و غریب در مکارم اخلاق است. عزیزانی که در جبهه بودند می‌دیدند، ایثار در دفاع مقدس اصلاً شبیه از خودگذشتگی‌های روزمره و زندگی شهری نبود که عموماً هم خیلی زیاد نیست. یک وقت‌هایی آدم از خودش می‌گذرد توقعاتی هم دارد، انتظاراتی دارد اما بذل جان، بذل می‌کند بیشترین، ارزشمندترین بخش وجودی خودش را یعنی جانش را. بذل یعنی اینکه هیچ توقعی ندارد، ایثار، از خودگذشتگی، عبادت. چگونه می‌شود مقایسه کردن عبادت‌های رزمندگان اسلام را حتی در پادگان‌های آموزشی بعضاً. هنوز جبهه نرفته بودند نوجوانان و جوانان ما، نماز شب از یکِ شب تا 4 صبح، چند درصد اولیاء خدا اینجوری نماز شب می‌خوانند؟ چقدر توفیق پیدا می‌کند کسی که 14-15 سالگی چنان حض و لذتی از معنویت و عبادت ببرد که اصلاً وصف ناشدنی، اصلاً از شوق دیدار و وصل خدا. چقدر امکان دارد یک جوانی از شوق دیدار خدا مشتاق شهادت شود نه از خود شهادت که فیض عظیمی است. شهادت وسیله است برای اینکه به محبوب و معشوقش برسد. آنجا فضائل و مکارم در اوج خود را نشان می‌دهد.  

 

«لَا يَسْكُنُ دَمِي حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ الْمَهْدِيَّ»

در داستان کربلا هر چی را شما بخواهید حساب کنید زیر لوای این استیفای حق امام معنا پیدا می‌کند. اصلاً این به آن ارزش می‌دهد، عاطفه و احساس و عشق و عبادت و جهاد و مبارزه و ایثار، این به آن ارزش می‌دهد. همه اینها برای رسیدن به عالی ترین هدف است، برای چی همیشه در واقعه کربلا این یک اولویت است که باید به آن پرداخته شود؟ و الا خون پاس داشته نشده، و الا خون احیاء نشده، وقتی خون فقط برای این امر روی زمین ریخته شده پس باید به این موضوع عمیقاً اندیشید و فکر کرد، برایش اقدام انجام داد. حرکتی هم که شما بعد از واقعه عاشورا انجام می‌دهید، یعنی کنار این کشته شدن اباعبدالله الحسین علیه السلام باز ارتباط پیدا می‌کند با این هدف. انتقام خون اباعبدالله الحسین علیه السلام را بگیرید باز ارتباط پیدا می‌کند با این هدف. می‌فرماید: «لَا يَسْكُنُ دَمِي حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ الْمَهْدِيَّ فَيَقْتُلَ عَلَى دَمِي مِنَ الْمُنَافِقِينَ الْكَفَرَةِ الْفَسَقَةِ سَبْعِينَ أَلْفا»[5]. چه کسی انتقام می‌گیرد؟ حجت ابن الحسن المهدی(عجل الله فرجه). از چه کسی انتقام می‌گیرد؟ از جریان نفاق. جریان نفاق اصلی ترین مسئله اش چیست؟ امام جامعه. دیگه اگر ما علوم و نوشته‌های خودمان را باور نداشته باشیم می‌توانیم دیگر می‌توانیم این تجربه چهل و خورده‌ای سال را ببینیم. جریان نفاق در دوران انقلابِ ما، این انقلاب حسینیِ جهانی، جریان نفاق مسئله اصلی‌اش چه بوده، دردش چیست؟. از هر مطلبی و بهانه‌ای توانسته استفاده کند تا به اصل و ریشه بزند، به ولایت بزند، به امام  بزند. سعی کرده کاری کند مردم را حداقل مشغول کند تا به امر امام، مردم دل ندهند. اعتراف صریح دشمنانمان است، اعتراف صریح آمریکا است که این ابر حریف یعنی رهبر انقلاب یعنی امام این جامعه توانسته کاری کند که مردم او به او  اعتقاد توأم با اعتماد داشته باشند. حالا ببینید آمریکایی‌ها اینجوری می‌بینند، می‌گویند این رهبر توانسته این کار را کند. خب آنها که نمی‌فهمند، آنها که رابطه امام و امت، امت و امام را که نمی‌فهمند، اصلاً نمی‌توانند درک کنند «لا یَفقَهُون» «لا یَشعُرُون».

 

پیوند بین امت و ولایت بعد از 14 قرن

اصلاً آنها نمی‌توانند عمیق بفهمند. چی باعث شده این اتصال بعد از 14 قرن بین امت و ولایت ایجاد شود؟ او دارد می‌گوید من چنین چیزی را دارم می‌بینم، می‌گوید خب این رهبری ایشان است، دیگر نمی‌داند بابا رهبری بالاتر از این نائب عام امام عصر ارواحنافداه یعنی رهبر اماممان خامنه ای از رهبری پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین(صلوات الله علیه) که بالاتر نیست، اصلاً درس‌های این مکتب را دارند پیاده می‌کنند. چطور آن زمان این اتفاق نیفتاد؟ خب یک اتفاقاتی در جامعه هست که آنها سر در نمی‌آورند  و دشمنان ما نمی‌فهمند. چرا اراده خدا در آخرالزمان به این تعلق گرفته در دوران غیبت امام عصر(ارواحنافداه) یک مسئله‌ای به عنوان امامت و ولایت امت، پیوند امت عمیقاً با امام طرح شود در دوران نبودن امام زمان هم این موضوع طرح شود با یک چیزی مثل انقلاب اسلامی، با یک شخصی مثل «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَق‏»[6].

پرچم حقی قبل از ظهور خودِ حقِ مطلق یعنی خورشید ولایت عظمی (بقیه الله الاعظم) بلند می شود. چرا اینجوری است؟ خدا چرا دارد این کار را انجام می‌دهد؟ آنها چیزی از امتحان‌های الهی سر در نمی‌آورند. دشمنان ما چیزی از اراده الهی سر در نمی‌آورند، آنها با خدا کاری ندارند چه اینکه دشمنی با خدا هم می‌کنند. خلاصه این موضوع خیلی موضوع محوری‌ای است. ما آنقدر باید راجع به این مسئله با هم حرف بزنیم، در مصادیق مختلف این موضوع. مصادیق اجتماعی‌اش، مصادیق سیاسی‌اش، مصادیق امنیتی‌اش، بحث جایگاه امام کجاست؟ حرف امام چیست؟ تکلیف ما در برابر این مَنوی و خواسته امام چیست؟ چند درصد موفق شدیم چقدر موفق نشدیم. هزینه عظیمی مثل کربلا پرداخت شده.

 

نامه امام حسین(علیه‏السلام) به کوفیان

این نامه‌ای که عرض کردم می‌آورم نامه امام حسین علیه السلام است به کوفیان است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى إِخْوَانِهِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِين‏»[7]. از حسین بن ابیطالب به برادرانش و مؤمنین و مسلمین، حتی آنهایی که درجات ایمانشان پایین‌تر است و در جمله مسلمین قرار می‌گیرند. سلام علیکم، امام حسین در این نامه می‌نویسند «فَإِنِّي أَحْمَدُ إِلَيْكُمُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ أَمَّا بَعْد». ما اول نامه می‌نویسیم احتراماً، با یک کلمه احتراماً وصف کردن یک احترام نسبت به مخاطبمان را فاکتور می‌گیریم. امام حسین آن معنای عمیق کلمه احتراماً را در یک جمله عنوان می‌کنند ««فَإِنِّي أَحْمَدُ إِلَيْكُمُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ». خلاصه کلام به خاطر خدا من شما را می‌ستایم، احترام می‌کنم، تعظیم و تقدیس می‌کنم، به خاطر آن خدایی که «لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ». اما بعد یعنی اصلاً امام حسین علیه السلام مقدمه نمی‌آورند، مستقیم بعد از حمد و ثنای خدا و تحویل گرفتن کوفیان می‌فرمایند «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ كِتَابَ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ جَاءَنِي يُخْبِرُنِي فِيهِ بِحُسْنِ رَأْيِكُمْ وَ اجْتِمَاعِ مَلَئِكُمْ عَلَى نَصْرِنَا وَ الطَّلَبِ بِحَقِّنَا». مسلم نامه نوشته به من، یک خبر به من داده. چقدر حضرت مسلم پیش امام حسین علیه السلام فرد عزیز و مورد وثوق و اعتمادی است. یک نامه به من داده مسلم بن عقیل خبر کرده، حالا آن خرجین‌ها و نامه‌ها و پیک‌هایی که از کوفه آمدند همه به کنار. یک نامه مسلم برای من معتبر است، او به من خبر داده «بِحُسْنِ رَأْيِكُمْ وَ اجْتِمَاعِ مَلَئِكُمْ عَلَى نَصْرِنَا وَ الطَّلَبِ بِحَقِّنَا». که شما جمع شدید، هم هم نظر شدید هم اجتماع کردید، فقط هم نظر نیستید.

 

چرا 8 سال دفاع مقدس به جبهه نرفت؟

آخه خیلی‌ها ذهنی دینداری می‌کنند، به خیلی چیزها علاقه دارد ولی زمان اقدام که می‌رسد دست و پایش می‌لرزد. 8 سال دفاع مقدس بود، قبول نداشت که این جبهه حق و باطل است؟ چرا. قبول نداشت که این جبهه نیاز دارد؟ چرا. قبول نداشت که این هزینه را اگر پرداخت کند هزاران برابر بهره‌اش را خدا می‌دهد؟ چرا. قبول نداشت اگر جبهه برود خانواده‌اش را خدا متکفل می‌شود؟ چرا، همه اینها را قبول داشت ولی چرا 8 سال جبهه نرفت؟ یک جمعیت حداکثری را داریم با هم صحبت می‌کنیم، چرا نرفت؟ اگر آن موقع 20 میلیون مسئولین نظامی به امام گفتند می‌توانند اسلحه دست بگیرند و جبهه بروند راستی چرا فقط حدود یک میلیون رفتند؟ به فرصت اعزام حساب کنیم یک میلیون و نیم، اگر به نفر حساب کنیم که کمتر از یک میلیون، حالا ما می‌گوییم میانگین یک میلیون یعنی حداکثر کسانی که می‌توانستند جبهه بروند نرفتند. چرا؟ چون اعتقاد ندارند؟ چرا اعتقاد دارند، داریم می‌بینیم مردم اعتقاد و باور دارند نسبت به نظام، نسبت به رهبری نظام، نبست به راه و خط نظام، نسبت به درستی این نهضت، اینها را می‌دانند. یک وقتی است شما نظر دارید، یک وقتی است نظر که دارید قدم هم برمی‌دارید. امام حسین علیه السلام چهار کلمه نامه نوشتند ولی خیلی دقیق است. هم رأی کوفیان بر این است که باید حق منِ امام حسین گرفته شود از باطل، هم اجتماع کردند برای این امر یعنی اقدام هم کردند. وقتی اقدام کنند برای حسین بن علی علیه السلام حجت تمام است که حرکت کند بیاید. جای جای این سفر اباعبدالله علیه السلام ، طبق نقل تاریخ 2-3 جا حضرت فرمودند شما نامه نوشتید گفتید بیا و من آمدم، اگر نمی‌خواهید برمی‌گردم. برمی‌گردم یعنی از آمدنِ کوفه برمی‌گردم نه اینکه از مطالبه حق دست می‌کشم. امام حسین علیه السلام می‌فرماید هم حسن رأی شما هم اجتماع شما، کوفیان هم خوب فکر می‌کنید و خوب می‌فهمید حق امام یعنی چی، خوب می‌فهمید باید از دستگاه حاکمیت طاغوت حق امام را استیفاء کرد. امام حسین علیه السلام نفرمود شما بی بصیرت هستید، بصیرت کوفیان را امضاء کرد اباعبدالله علیه السلام .

 

«أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَع»

در جریان فتنه 88 بالاخره فتنه همین است که گرد و غبار می‌شود همه جا، شناختن حق و باطل سخت می‌شود. «مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْث‏»[8]، یک تکه حق برمی‌دارند یک تکه باطل، اهل نفاق و فتنه اینجوری هستند. امیرالمؤمنین علیه السلام خیلی دقیق راجع به فتنه صحبت می‌کنند، همان روایت هم اتفاقاً آن روزها آقا خواندند، «بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَع‏»[9]. وقتی یک فتنه‌ای می‌خواهد آغاز شود دو تا اتفاق منشأ این فتنه است؛ هواپرستی، نفس پرستی، میل اشخاص و میل احزاب و گروه‌ها. و احکام تبتدع، مردم دنبال یک قواعدی می‌روند که اصلاً این قواعد از اصل و ریشه غلط است، کجا بوده این قاعده. اصل این قاعده غلط است، فتنه 88 خیلی امتحان عظیمی بود انصافاً هم خطر هولناکی نظام را تهدید کرد. آقا فرمودند نظام در سراشیبی سقوط قرار گرفت اصلاً. 5 علیه السلام -88، بعد از حدود 30 سال این انقلاب داشت به باد فنا می‌رفت، این همه خون به خاطر هواپرستی یک عده، به خاطر قاعده تراشی یک عده، قانون سازی، ضابطه پردازی که نه در قرآن نه در اسلام نه سیره امامین انقلاب جایی نداشت.

 

آب روی آتش

آنجا مقام معظم رهبری توصیه‌ای که کردند، اشاره‌ای که داشتند اصل محورِ بحث ایشان که خدای متعال به ایشان و نفس ایشان برکت ویژه عطا کرد. همیشه عطا فرموده خصوصاً در آن برهه، «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيمانا»[10]. این آیه را در دانشگاه تهران تلاوت کردند آرامش به جامعه برگشت در این نفس قدسی. ما در همان نماز جمعه امکان درگیری بود، اختلاف سلیقه‌ها زیاد شده بود. در تهران فقط کار رسیده بود به تقابل بین دو میلیون نفر کف خیابان، چه کسی می‌تواند این را جمع کند دو میلیون نفر با هم درگیر شوند؟! اصلاً قابل جمع کردن نیست ولی خدای متعال به نفس قدسی این مرد و ولیّ خدا اصلاً آبی بر آتش فتنه دشمن ریخت. آنجا مقام معظم رهبری مثل مراحل قبل و بعد از جریان فتنه 88 فرمودند بصیرت، آن زمان تکه کلام امام مسلمین بصیرت بود. گفت مردم دقیق ببینید، درست اگر بخواهید قضاوت کنید باید دقیق ببینید، حب و بغضی نگاه نکنید. ببینید این طرف چی می‌گوید، ببینید آن طرف چه می‌گوید، در یک نزاع قرآن می‌فرماید «فلا...یُحَکِّموک»[11]. پیغمبر اینها کسانی نیستند که در درگیری و نزاع به تو رجوع کنند. الهی من فدای جمعیت و امت اسلامی‌مان در ایران زمین بشوم که موقع اختلاف به امام مراجعه می‌کنند، در برهه‌های مختلف به امام مراجعه می‌کنند قصه می‌خوابد. فتنه  صلی الله علیه و آله 6، فتنه  صلی الله علیه و آله 7، فتنه  صلی الله علیه و آله 8، ماجرای بنزین می‌توانست خیلی حاد شود و مسئله درست کند، ماجراهای دیگر هم همینجور، قصه برجام و مسائل دیگر، خسارت محضی که از این ناحیه رسید خیلی‌ها را دردمند کرد، آسیب جدی‌ای بود. چندین بار مقام معظم رهبری به آسیب بودن این جریان اشاره صریح کردند اما مردم نگاه می‌کنند در این اختلاف دیدگاه‌ها و نظرها به امام و رهبرشان قائله می‌خوابد. اصلاً ما نمی‌توانیم درک کنیم اختلافات در دوران پیغمبر صلی الله علیه و آلهو امیرالمؤمنین علیه السلام یعنی چی. آنجا مسئله این است که خدا به پیغمبر می‌فرماید اینها به تو یا رسول الله رجوع نمی‌کنند، اگر رجوع هم بکنند یا رسول الله اگر راه را هم نشان بدهی این راه را نمی‌روند، یک بیماری حادی دارند این ملت. آن هم اینکه خدا نیاورد آن روز را، «أم لَمْ يَعْرِفُوا»[12]. شما فکر می‌کنید پیغمبر را نشناختند؟ «أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُون‏»[13]، خوشش نمی آید از حق.

 

رمز ایستادگی 42 ساله

رمز اینکه شما در طول این سالها 42 سال ایستادید پای موضع حق این است که خدا اجازه نداده قلبتون قساوت پیدا کند، قفل بشود و نسبت به حق قلباً منزجر باشید. آنهایی که داعیه ولایت رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام را داشتند رسیدند به جایی که قلباً نسبت به حق اکراه داشتند، حق را نمی‌خواستند. چرا به اینجا رسیدند؟ معلوم است دنیا پرستی، چرا بعضی ها پرچم دنیا را بلند کردند بعد از دفاع مقدس؟ به خاطر اینکه این می‌توانست قلب را تکان بدهد. زندگی اشرافی گری، سبک زندگی غیر اسلامی و غربی که الآن در گام دوم مقام معظم رهبری به شما جوانها دستور می‌دهند با این مبارزه کنید به عنوان یک عرصه جهادی به خاطر این است. اگر شما با سبک زندگی غربی یعنی باطل مبارزه نکنید بعداً کم کم خودتان دلتان  می‌خواهد که اینجوری زندگی کنید، علاقه مند می‌شوید. اگر علاقه مند شوی به سبک زندگی غیر اسلامی قلبت می‌میرد، قلبت که مرد آن وقت دیگر بصیرت در این جامعه جا ندارد چشم دل کور می‌شود. بعد اگر کسی بیاید حق را به تو بگوید  حتی رسول الله باشد هم پس می‌زنی.

 

امام حسین به فریادمان رسید

امام حسین علیه السلام مقابلش یک چنین کسانی قد عَلم کردند. خورده نگیر به مسلم‏بن‏عقیل و سیدالشهداء علیه السلام مثل کسانی که خورده گرفتند به اباعبدالله علیه السلام که گفتند آقا کجا داری می‌روی. در جامعه آن روز بعد از حدود 50 سال از بعثت پیغمبر با آن مخاطرات عجیب سیاسی و اعتقادی در جامعه اسلامی، یک عده‌ای بگویند ما طالب حق امام هستیم بی نظیر است. امام حسین علیه السلام باید بیاید سمت کوفه، ارزشمندترین انسانها همین‌هایی هستند که تازه حق را فهمیدند. اینجا رهبر ما فرمود بصیرت و عمیق ببینید، خودتان عمیق ببینید متوجه می‌شوید حق با کیست، مرزها مشخص شود و همین هم شد و فتنه خوابید. البته چشم دل امت را چه کسی باز کرد؟ حسین علیه السلام ؛ عاشورا اگر اینها به میدان نیامده بودند ما چشم دلمان باز نبود حق را ببینیم و باطل را ببینیم، هم به این جناح دست رد بزنیم و هم به آن جناح دست رد بزنیم و بگوییم بنشینید مملکت صاحب دارد، او اداره می‌کند، هر چه او بگوید فصل الختام است. اباعبدالله علیه السلام عاشورای حسین چشم قلب ما را باز کرد، «لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة»[14]. به قول آقا فرمود امام حسین علیه السلام به دادمان رسید، به فریادمان رسید.

 

مطالبه حق امام را از کربلا بگیری، دیگر چی می‌ماند

ولی زمان اباعبدالله الحسین علیه السلام اینجوری که نبود. اباعبدالله الحسین علیه السلام اینجا بصیرت کوفیان را تأیید می‌کنند، «حُسْنِ رَأْيِكُم‏» نظر درستی دارید. «إجتِماعکُم»، جمع هم شدید، دست به دست هم دادید، یه امتی شدید برای احقاقِ حق امام. «عَلَى نَصْرِنَا وَ الطَّلَبِ بِحَقِّنَا فَسَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ يُحْسِنَ لَنَا الصَّنِيعَ وَ أَنْ يُثِيبَكُمْ عَلَى ذَلِكَ أَعْظَمَ الْأَجْر»، از خدا می‌خواهم برایمان خیر و خوبی بخواهد و اینکه خدا اجر عظیمی به شما عنایت کند. می‌دانید این حرف یعنی چی؟ این حرف یعنی این، این ارزشمند است یک جامعه‌ای درست فکر کند راجع به حق امام، این ارزشمند است یک جامعه‌ای اجتماع کند برای مطالبه حق امام حتی اگر این امام به حقش نرسد، حتی اگر این جامعه خیانت کند ارزش این را دارد امام خود را هزینه کند؛ کربلا یعنی این. شما مطالبه حق امام را از کربلا بگیر، دیگر چی می‌ماند؟ در مقابل سپاه حر، اباعبدالله الحسین علیه السلام این جمله را فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّكُمْ إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ وَ تَعْرِفُوا الْحَقَّ لِأَهْلِه‏»[15]، شما اگر تقوا پیشه کنید یعنی آنچه که مد نظرتان باشد آنچه که خدا می‌خواهد و اینکه حق را برای اهلش بخواهید. «يَكُنْ أَرْضَى لِلَّهِ عَنْكُمْ وَ نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ أَوْلَى بِوَلَايَةِ هَذَا الْأَمْر»، ما اهل بیتی هستیم که اولی هستیم.

 

مهمترین اصل در میدان مبارزه

رفقا ما هنوز اینجوری آزمایش نشدیم ها. شما در جبهه که می‌آمدی واقعاً این بود، از عزیزانی که دفاع مقدس را درک کردند بپرسید، یا همین جبهه اخیر دفاع از حریم اهل بیت:. عزیزانمان در حشدالشعبی، دفاع وطنی، حزب الله لبنان، انصار یمن، اینها را بپرسید و ببینید. در جبهه در جریان مبارزه یک اصلی وجود دارد آن هم اعتقاد و باور راسخ به امام، جان دادن برای امام، دغدغه بودن امام، شخص امام، نظر امام. پاوه باید آزاد شود تمام شد، دیگر چجور آزاد شود مهم نیست، دیگر با همه وجود می‌آیند آزادش می‌کنند. مرصاد منافقین حمله کردند رسیدند، امام دستور داده همه جمع بشوند بروند جبهه؛ تمام شد. خرمشهر باید آزاد شود، حصر آبادان باید بشکند؛ تمام شد، چون مسئله در جبهه جنگ امام بود. اینکه خیلی‌ها سعی داشتند بعد از جبهه و حتی در همین دوران 8 ساله دهه هفتاد بگویند دیگر بس است از جبهه و شهید و شهادت حرف زده نشود چون شما نمی‌توانستی از شهید و شهادت حرف بزنی و بعد اصل بودن و محور بودن امام و حق امام را نگویی، اصلاً نمی‌شود. اصلاً شهادت میوه شجره طیبه ای است که «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء»[16]. شجره طیبه ولایت است، اصلاً میوه شجره طیبه ولایت می‌شود شهادت. «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَه وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِر وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلا؛ لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِم‏‏»[17]. اصلاً به خاطر صدق خدا این جایزه را می‌دهد، به خاطر اینکه تو پای امام و احقاق حق امامت در مبارزه خسته نشوی و  پشت به دشمن نکنی جایزه شهادت را می‌دهند.

 

شهادت برآمده از ولایت است

لذا همین جریان حقیر که خیلی حقارتش را این روزها بیشتر از گذشته نشان داد. تا حالا فقط یک گرایش انگلیسی هم اگر بود، آقا آن روز فرمود شیعه انگلیسی الآن دیگر رفتند در کویت نشستند با کاردار سفارت آمریکا قبل از محرم کارهایشان را انجام دادند و قرار مدارهایشان را گذاشتند. کشورهای اسلامی مثل عراق و خیلی جاهای دیگر حتی دولت‌هایشان توصیه می‌کنند مثل مردم ایران، مثل دستوری که رهبر ایران داده نسبت به امتثال دستورات و شیوه‌نامه‌های ستاد مبارزه با کرونا، با این رعایت‌ها  عزاداری کنید اینها برعکس می‌گویند اصلاً این رعایت‌ها را نکنید، اجتماعات زیاد را تشکیل دهید و به هیچ کدام از این حرفها دامن نزنید که بعد حالا آمریکایی‌ها یا انگلیسی‌ها می‌خواهند چه بهره برداری‌ای کنند.             

این حرف خیلی حرف مهمی است، شهادت برآمده از ولایت است. این جریان انگلیسی دیروزی، انگلیسی آمریکایی امروزی، این جریان در همین قم به بعضی از مسئولین هیئت‌ها که رفته بودند پولی بگیرند برای کمک هیئتشان سال گذشته، گفته بودند شما عکس شهدا را در مجلستان نزنید ما خرج هر هفته‌تان را می‌دهیم، کربلا هم می‌بریم شما را. شما با شهدا چه کار دارید؟ نمی‌شود شما از شهید حرف بزنید بعد مسئله ولایت را برجسته نکنید. چطور از شهید نمی‌شود حرف زد و ولایت برجسته نشود ولی از سیدالشهداء علیه السلام می‌شود حرف زد و ولایت برجسته نشود؟ بله. ولایت آمریکایی را قبول دارند می‌گویند شما پرچمدار حقوق بشر هستید، بعد می‌گویند ما حافظ و مروّج شعائر حسینی هستیم خب با هم جور در نمی‌آید. اگر پرچمدار نجات بشر و حقوق بشر آمریکا یعنی یزید است تو چجور شعائر حسینی را آن وقت پاس می‌داری؟ عجیب است به خدا. نامه می‌نویسند برای انگلستان، نامه می‌نویسند برای رئیس جمهور آمریکا، در سایت‌های خودشان بروید مراجعه کنید در دوران اوباما که آقای آمریکا بیا به داد ما برس. اینها می‌گویند عکس شهدا را بردارید، خب ببینید شهید یعنی این.

سیدالشهداء علیه السلام یعنی چی؟ پرچم سیدالشهداء علیه السلام یعنی اقامه امر امام حق. ابا عبدالله علیه السلام می‌فرماید: «نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ أَوْلَى بِوَلَايَةِ هَذَا الْأَمْرِ عَلَيْكُمْ مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُدَّعِينَ مَا لَيْسَ لَهُم‏»[18]. ما باید امام شویم، «و إن أنتم كَرهتمونا و جهلتم‏ حَقِّنَا وَ كَانَ رَأْيُكُمُ غَيْرَ مَا أَتَتْنِي بِهِ كُتُبُكُم‏»، اگر نظر شما برگشته و غیر آن چیزی که در نامه ها نوشتید الآن نظر دارید، «انْصَرَفْتُ عَنْكُم‏» من هم از شما منصرف می‌شوم و برمی‌گردم.

 

«أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي‏»

وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام سر باز می‌زنند که اینکه حکومت آن جماعت را بپذیرند می‌گویند دیدید علی گفت هرکسی را دوست دارید انتخاب کنید، پس معیار و ملاک دوست داشتن مردم است. عجب نامردی‌ای می‌کنی تو، عجب خیانتی می‌کنی تو. حرف امام حسین علیه السلام را ببین «أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي‏»[19]؛ البته همان موقع امیرالمؤمنین علیه السلام پاسخ محکمی دادند. امامت علی را اگر می‌پذیرید، او حق را می‌خواهد اقامه کند، اگر نمی‌خواهید بروید کس دیگری را انتخاب کنید، من هم یک رعیتی از جماعت هستم.  بخاطر اینکه علی هیچ وقت خودش را تحویل نمی‌گیرد، نه اینکه شما این کار را کنید درست است، پس 124 هزار پیغمبر آمدند برای چی؟ اباعبدالله علیه السلام در کربلا قطعه قطعه می‌شود برای چی؟ خب اینها هم رأی و نظرشان بر یزید بود دیگه، دیگه چرا حسین می‌روی کشته شوی؟

 

... دقیقاً همان راه حسن بن علی را ادامه داد

امتحان خیلی سختی شدند امت اسلامی در آن زمان، مسئله مسئله امامت است. امام حسن مجتبی علیه السلام را تنها گذاشتند حضرتش مجبور شد جانش را در غربت تقدیم حق کند یعنی جام زهر بنوشد، صلح تحمیلی امام حسن مجتبی علیه السلام را از بین برد. خدای متعال بعد آسان نکرد کار را، کار را سخت تر کرد، همان مسیر حسن بن علی را حسین بن علی ادامه داد. دقیقاً همان راه حسن بن علی را ادامه می‌دهد بعد امروز یک عده‌ای نامردی می‌کنند می‌گویند راه حسن بن علی صلح بود، امام حسین علیه السلام هم می‌خواست صلح کند کشته شد. بابا راه حسن بن علی نبرد بود بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام امام حسن علیه السلام روز اول امامتش وقتی گفتند «نَحْنُ سَامِعُونَ مُطِيعُون‏»[20]، هر چه شما بگویی می‌پذیریم حسن تو جانشین پدرت علی هستی، امام حسن علیه السلام همان روز اول امامت فرمود بروید در اردوگاه جنگ من هم به شما ملحق می‌شوم. اگر راست می‌گویید دروغ نمی‌گویید که شما دروغ می گویید اگر بنا بود وفا کنید به امامت من، به امامت قبل از من که از من سر بود یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام وفا می‌کردید. خسته کردید شما علی را بعد حالا می‌خواهید به من وفادار باشید، دروغ می‌گویید. اما اگر راست می‌گویید بروید در میدان جنگ، خب همان راه را اباعبدالله علیه السلام ادامه داد ولی جنگ را. چرا صلح را نپذیرفت اباعبدالله علیه السلام ؟ چون یار به اندازه‌ای که شمشیر بکشد داشت، همین اندازه امام حسن نداشت. این مسئله خیلی مسئله مهمی است، آنقدر مهم است که همه امور هم به همین برمی‌گردد حتی روضه‌ها.

 

 

[1] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج صلی الله علیه و آله ، ص10 صلی الله علیه و آله

[2] سوره إسراء، آیه33

[3] احقاق الحق، ج11، ص301 ؛ موسوعه کلمات الامام الحسین، ص360

[4] بحارالأنوار، ج16، ص210

[5] بحارالأنوار، ج45، ص2 صلی الله علیه و آله  صلی الله علیه و آله  

[6] بحارالأنوار، ج5 علیه السلام ، ص216

[7] بحارالاأنوار، ج44، ص36 صلی الله علیه و آله

[8] نهج البلاغه، خطبه50

[9] نهج البلاغه، خطبه50

[10] سوره فتح، آیه4

[11] سوره نساء، آیه65

[12] سوره مؤمنون، آیه 6 صلی الله علیه و آله

[13] سوره مؤمنون، آیه علیه السلام 0

[14] بحارالأنوار، ج صلی الله علیه و آله 8، ص331

[15] بحارالأنوار، ج44، ص3 علیه السلام  علیه السلام

[16] سوره ابراهیم، آیه24

[17] سوره احزاب، آیه23 و 24

[18] وقعة الطف، ص1 علیه السلام 0

[19] بحارالأنوار، ج44، ص32 صلی الله علیه و آله

[20] بحارالأنوار، ج34، ص صلی الله علیه و آله

نام

پست الکترونیک

* کد امنیتی

تصویر کد امنیتی

* نظر

تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع
با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین
حاج احمد پـنــاهـیــان
زمان:
جمعه ۳۱ فروردین ماه از ساعت ۲۰
(قرائت قرآن، احکام، سخنرانی، عزاداری)
مکان:
مقتل الشهداء‌ فاطمیه
کلیه حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام محفوظ است